نگارش کتابهای غیر داستانی بر اساس واقعیات انجام میگیرد. برخلاف کتاب های داستانی که بیشتر، حاصل تخیلات و تصورات نویسنده است.
نویسندۀ کتابهای غیر داستانی بر ارائۀ اصولی ساده و ملموس تمرکز میکند به این منظور که ایدهای را تا حد امکان بهدور از تفسیرهای تخیلی، به خواننده منتقل کند. برخلاف کتابهای داستانی، احساسات غیرواقعی و ساختگی در کتابهای غیر داستانی، کمتر به چشم میخورد و اغلب بر اصولی بیرونی و واقعیات موجود استوار هستند.
نوشتن کتابهای غیر داستانی، شامل 5 مرحلۀ کلی است:
- انتخاب موضوع
- آمادگی برای نوشتن
- تحقیق دربارۀ کتابها
- پیادهسازی و نوشتن کتاب
- صفحه آرایی و طراحی جلد
مرحله اول: موضوعی را انتخاب کنید که یا میشناسید یا میخواهید دربارهی آن بدانید.
کتاب غیرداستانی شما میتواند حاوی اطلاعاتی درباره مکانی باشد که شاید خواننده بخواهد روزی تعطیلاتش را در آنجا بگذراند، یا به طور کلی، اطلاعاتی دربارهی یک مکان باشد. میتواند دربارهی جامعهی امروز، یک رهبر معاصر یا تاریخی، یا دربارهی فردی باشد که مورد علاقهی شما است. تنها هشدار در حیطهی کتاب غیرداستانی این است که مطالب آن واقعی باشد. در واقع، کتاب غیرداستانی، محتوایی دارد (اغلب در قالب داستان) که خالق آن، با حسن نیت، مسؤلیت درستی یا صحت وقایع، افراد و اطلاعات ارائه شده در آن را بر عهده میگیرد.
مرحله دوم: آمادگی برای نوشتن
- درک درست موضوع کتاب
ادبیات کتابهای غیر داستانی، بر اساس واقعیت است. نویسنده میتواند بر موضوعات مختلفی ازجمله زندگینامه، کسبوکار، ادیان، هنر، تاریخ و بسیاری از موضوعات دیگر متمرکز شود. محدودیت موضوعی برای نگارش این نوع کتابها وجود ندارد و نویسنده بسته به سلیقه و توانمندی خود، میتواند از انواع موضوعات جاری استفاده کند. - چندین نمونه از کتابهای خوب غیر داستانی را مطالعه کنید
مطالعۀ کتابهای غیر داستانی، دید روشنی نسبت به ساختار و جملهبندیهای رایج این نوع کتابها میدهد. نویسنده میتواند ایدههای خوبی از موضوعات، نوع نگارش، نحوۀ استفادۀ درست از کلمات بگیرد و آنها را به عنوان ابزاری برای نگارش کتاب خود استفاده کند. - محتوای کتابهای غیر داستانی را بررسی کنید
وقتی چند کتاب غیر داستانی را مطالعه کردید، به این فکر کنید که نویسنده چگونه از شواهد واقعی در کتاب استفاده کرده است. به ترکیب آنها و نحوۀ قرارگیری موضوعات در قسمتهای مختلف کتاب دقت کنید. - موضوع اصلی کتاب را انتخاب کنید
ممکن است هماکنون موضوعی در سر داشته باشید یا شاید با انواع موضوعات مختلف کلنجار میروید تا بهترین آنها را انتخاب کنید. برای تصمیمگیری بهتر، میتوانید سؤالاتی با این مضامین، از خود بپرسید:
- علاقۀ اصلی من چیست؟
- چه موضوعی هست که تنها من میتوانم آن را عنوان کنم؟
- چه کسی این کتاب را میخواند؟ - اجازه دهید خلاقیت شما بروز کند.
به خود وقت کافی بدهید تا قوۀ خلاقیتتان تحریک شود. کاغذی سفید در برابر خود بگذارید یا فایلی رو کامپیوتر باز کنید و تلاش کنید بیوقفه بنویسید. راههای زیادی برای بروز خلاقیت وجود دارد. شما باید راهی را که با آن راحتتر هستید کشف کنید و آن را عملی سازید. - یک طرح کلی و جدول محتویات درست کنید.
یکی از سادهترین راهها برای سازماندهی افکارتان این است که جدول محتوایی برای کتاب خود تهیه کنید. با این کار میتوانید بر جنبههای مختلف موضوع متمرکزشده و به خوبی بر آنها اشراف داشته باشید. - تصمیمی بگیرید که به چه مقدار تحقیق بر روی موضوع کتاب نیاز دارید.
عموم کتابهای خوب بر اساس ماهها و سالها تحقیق نوشته میشود. علاوه بر تحقیقات آنلاین شاید لازم باشد به کتابخانهها، آرشیوهای قدیمی و حتی فیلم و یا محتوایی متفاوت نیاز داشته باشید. - برای شکلگیری بهتر لیست خود تا حد امکان تحقیق کنید.
- فهرست مندرجات و موضوعات اصلی را بازبینی کنید و تمامی مواردی را که به تحقیق و بررسی بیشتری نیاز دارند، فهرست کنید.
- لیستی از موضوع کتابها، مقالات و سایتهای موردنیاز تهیه کنید.
- لیستی از مکانهایی که ممکن است نیاز باشد برای تکمیل محتوا به آنجا مراجعه شود، تهیه کنید.
- فهرستی از کارشناسان و افراد برجسته در حوزۀ محتوای مورد را تهیه کنید.
مرحله سوم: تحقیق دربارۀ کتابها
- ابتدا با مهمترین عناصر تحقیقاتی شروع کنید.
چنانچه زمان کافی ندارید، بهترین تاکتیک برای تحقیق کردن، یافتن مهمترین و ارزشمندترین موارد و تمرکز بر روی آنهاست. لیستی از مهمترین عناصر تحقیقاتی تهیه کنید و تمرکز خود را صرفاً بر روی چند مورد خاص اول بگذارید. - مصاحبهای با کارشناسان و متخصصین درزمینۀ کتاب خود ترتیب دهید.
در اولویت کارهای تحقیقاتی خود، مصاحبهای با افراد متخصص در نظر بگیرید و سؤالات احتمالی را که در سر میپرورانید، از آنها بپرسید. خودتان را به سؤالاتی که ممکن است در طول نوشتن کتاب برایتان پیش بیاید، مجهز کنید و تلاش کنید از مهمترین نکات کلیدی که میخواهید در کتاب مطرح کنید، سؤالاتی تهیه کنید. - از منابع تحقیقاتی استفاده کنید.
هر متخصصی زمانی مبتدی بوده است، اما برای یک متخصص هم، حداقل یک موضوع جدید برای یادگیریوجود دارد. هرگز نمیتوانید دربارهی یک موضوع، بیش از حد بدانید. هر گاه مشکلی دارید یا به بنبست رسیدهاید، یکی از این سه راه را برای حل مشکل انتخاب کنید:
- از اینترنت استفاده کنید. به کمک اینترنت، زمان اندکی برای محدود کردن حوزهی تحقیق لازم است، اما اجازه دهید موتورهای جستجوگر به شما در تحقیق، یاری برسانند. فقط مقالههای اصلی را دنبال نکنید، مقالههای فهرست شده در بخش مرجع را هم در نظر بگیرید. در تالارهای گفتگو (فرومهای اینترنتی) یا جاهای دیگر، سوالات خود را مطرح کنید تا شاید کسی شما را راهنمایی کند.
- کتاب غیرداستانی دیگری را که مرتبط یا دربارهی موضوع تحقیقتان است، بخوانید. شاید نویسندگان دیگر از زوایای مختلفی به موضوع نگاه کنند و اطلاعاتی داشته باشند که شما از آنها بیخبر باشید. شما میتوانید پیش از قرار دادن اطلاعات به دست آمده در داستان، از یک منبع مستقل، صحت آنها را جویا شوید.
- دایرهالمعارف بخوانید. بله. کار کسالتباری است، اما یک نفر باید این کار را انجام دهد و آن یک نفر شما هستید که باید تمام اطلاعات لازم را برای کتابتان جمعآوری کنید. - نتایج تحقیقات را روی یک برگه کاغذ تدوین کنید.
کلیه مستندات جمعآوریشده را مرتب کنید و تلاش کنید چکیدهای از آنها برای خود تهیه کنید. این کار به شما کمک میکند یک خط فکری واضح و مشخص داشته باشید و تمرکز خود را بر روی مهمترین مسائل و نتایج تحقیق، حفظ کنید.
مرحله چهارم: پیادهسازی و نوشتن کتاب
- تحقیقات خود را تجزیه و تحلیل کنید.
زمانی را به بررسی یادداشتها، مصاحبهها، متون و کلیۀ مستندات خود، اختصاص دهید. ببینید آیا نقطه نظراتی را که میخواهید در کتاب ارائه کنید، با بکارگیری این تحقیقات قابل انجام است؟ - یک جدول زمانبندی برای نوشتن تهیه کنید.
این جدول به شما کمک میکند تا میزان پیشروی کارتان را به خوبی بسنجید. خصوصاً وقتی زمانی محدود برای نوشتن کتاب دارید، این ابزار به شما کمک میکند همواره پایش درستی از میزان پیشروی کار داشته باشید. - یک طرح کلی ایجاد کنید.
رعایت یک سری اصول و قواعد کلی باعث میشود کتاب، فرم اصلی و شکل خاص خود را پیدا کند. همچنین انجام این کار باعث میشود خواننده دچار سردرگمی نشود و راحتتر موضوعات مختلف را ببیند و با آنها ارتباط برقرار کند. - شروع به نوشتن نسخۀ اولیه کنید.
شما در حال حاضر به یک طرح کلی و جدول زمانبندی مجهز شدهاید. حالا میتوانید محل آرامی را در منزل یا محل کار خود پیدا کنید، کلیۀ وسایلی را که ممکن است حواس شما را پرت کند، از خودتان دور کنید و در کمال آرامش و سکوت، نوشتن را آغاز کنید. - از بکار بردن کلمات و جملات منفعل خودداری کنید.
کلماتی مانند «به نظر میرسد»، «ظاهراً»، «هست»، «در ابتدا»، کلماتی هستند که باید تا حد امکان غالب متن نباشند چراکه نوشته را خستهکننده میکنند و از اعتبار موضوعی میکاهند. - از زبان نزدیک به گویش روزمرۀ مردم استفاده کنید.
برخی از نویسندگان گمان میکنند با استفاده از زبانی فاخر و کلمات سخت، به اعتبار نوشتههایشان میافزایند. درحالیکه کتابی خواندنیتر است که به زبان روزمره و مورداستفادۀ مردم، نزدیکتر باشد. تنها زمانی میتوانید از کلمات تخصصی استفاده کنید که در حال بیان نظریهای علمی و یا یک توضیح فرآیندی کاملاً تخصصی و فنی باشید. در غیر این صورت، نهتنها کلمات دشوارتر کتاب را خواندنی نمیکند، بلکه از اعتبار شما به عنوان نویسنده میکاهد. - تا حد امکان از اول شخص، کمتر استفاده کنید.
اگر تلاش کنید مضمون کتاب را در قالب سوم شخص توضیح دهید، متن کتاب خواندنیتر و دوستداشتنیتر میشود. خواننده ترجیح میدهد یک رویداد، روند و یا اتفاقات موجود در کتاب را به عنوان یک کلیت ببیند نه اینکه آنها را انحصاراً متعلق به نویسنده و از دیدگاه شخصی شما رصد کند. - توضیح ندهید، نشان دهید.
اگر میخواهید واقعیتی را در کتاب توصیف کنید، آن را با استفاده از داستان، مثال و موارد کاربردی نشان دهید و به توضیحات صرف، بسنده نکنید. باید تا حد امکان بتوانید با نمونههای عملی، خواننده را درگیر کنید. هر چه جزئیات بیشتری در توصیفات به کار ببرید، ذهن خواننده درگیری بیشتری با ماجرا پیدا خواهد کرد و مضمون کتاب خواناتر و قابلفهمتر خواهد بود. - متن نوشتهشده را با صدای بلند بخوانید.
هنگامیکه دستنوشتۀ خود را با صدای بلند میخوانید، میتوانید به اشتباهات نگارشی و ضعفهای موجود در متن، بهتر پی ببرید. اگر بتوانید متن را برای دوستان نزدیک و یا همکارانتان بخوانید بسیار مناسب است. یک متن گیرا و جذاب، احتمالاً همانقدر میتواند شنوندگان را درگیر کند که برای خوانندگان کتاب مهیج و قابلتوجه خواهد بود. - نسخۀ اولیه را بازبینی و ویرایش کنید.
ویرایش نهایی کتاب، بهاندازۀ نوشتن آن مهم است. درواقع این مرحله است که کار را تراش میدهد و گوهر واقعی آن را بیرون میکشد. شاید لازم بدانید پیش از ارسال نسخۀ اولیۀ کتاب برای ناشر، آن را به فردی متخصص بدهید و از او بخواهید اشکالات موجود در کتاب و خطاهای رایج را برای شما ویرایش کند.
مرحله پنجم: به صفحهآرایی و ساختار ظاهری کتاب اهمیت بدهید.
صفحهآرایی شامل اندازهی صفحه، حاشیه، قلمهای مورد استفاده، پاورقی، عنوان فصلها، تصاویر و غیره میشود. کتابهایی که شانس چاپ شدن را از دست میدهند، صفحهآرایی ضعیفی دارند. برای مثال، مکانهای خوب برای صید ماهی و سواحل خوب برای تعطیلات را در یک فصل مشترک قرار ندهید. برای اطلاعات بیشتر در این باره میتوانید با یک صفحهآرا، ویراستار یا ناشر مشورت کنید.