پژوهش برتر: امروزه مصاحبه شغلی یکی از پردغدغه ترین پدیده هایی است که جوانان با آن مواجه اند. مرحله مصاحبه از اهمیت بسیاری برخوردار است. در مدت زمان کوتاه مصاحبه شغلی می توانید شانس استخدام خود را تقویت کنید یا آن را از بین ببرید.
حتما شما هم مصاحبه کاری را تجربه کردهاید و یا در شرف ورود به بازار کار هستید و به زودی آن را تجربه خواهید کرد. مصاحبه کاری موفق، بیشباهت به جلسات خواستگاری و دیدارهای اولیه نیست. اگر استرس و بلاتکلیفیاش بیشتر نباشد، کمتر هم نخواهد بود. در واقع موقعیتی را تجربه میکنید که باید خودتان را اثبات کنید، بهنحوی که از نگاه مصاحبهکنندگان، پسندیده بهنظر بیایید. مصاحبه کاری موفق، حس و حال خیلی خوبی به فرد میدهد. احساس پیروزی و مورد قبول واقع شدن بسیار شیرین است. مصاحبه کاری موفق، به شکل ضمنی این نوید را به شما میدهد که توانا هستید و مورد پذیرش عدهای قرار گرفتهاید. خب چه چیزی از این بهتر. برای مصاحبه کاری موفق، لزومی ندارد حتما رزومه ای بلند بالا از موفقیتهای ریز و درشت داشته باشید. رعایت نکاتی در بیان کلمات، نحوهی معرفی و … میتواند به شما کمک کند تا تأثیرگذار باشید.
اما برای داشتن یک مصاحبه موفق باید چه کاری انجام دهیم؟ در زیر مراحل آماده سازی برای روز مصاحبه بصورت گام به گام برایتان توضیح داده شده است. رعایت هر کدام از مراحل زیر در موفقیت شما در روز مصاحبه بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
برای شروع راجع به آن شرکت و موقعیت شغلی مورد نظر اندکی تحقیق کنید تا مصاحبهکننده موقع حرف زدن با شما به صورت تلویحی متوجه شود که واقعا از این شرکت و این شغل خوشتان میآید. اینکه فقط سر وقت و شیک و پیک بروید و خشک و خالی سوالات را جواب بدهید که کافی نیست. یکی از چیزهایی که برای مصاحبهکنندهها مهم است میزان علاقهای است که شما برای موقعیت کاری آنها از خود نشان میدهید. اگر بتوانید نشان دهید که مقداری از وقت شخصیتان را برای جمع کردن اطلاعات راجع به کسبوکار آنها کنار گذاشتهاید، خیلی از سؤالات ناگفته را پیش پیش جواب دادهاید.
از طرف دیگر، اگر خوب خودتان را آماده کنید دلشورهی کمتری در جلسهی مصاحبه خواهید داشت. هر چقدر آمادهتر و با برنامهتر به سر جلسه بیایید، دایره امنی برای خود می سازید تا بتوانید راحتتر به سوالات پاسخ بدهید.
هدف از یک مصاحبهی مفید و موثر این است که شرح مختصر و جامعی از تمامی حقایق مرتبط با کاندیدای یک شغل مطرح و ثبت شود. اما اگر بدانید که چه تعداد از این مصاحبهکنندهها اصلا دل به کار نمیدهند و فقط وقتی یادشان میافتد چه چیزهایی را در مصاحبه نپرسیدهاند که دارند تصمیم میگیرند به کدامیک از گزینهها زنگ بزنند که بیاید و کارش را از شنبه شروع کند.
منظور اینکه مصاحبهکنندهها همیشه سؤالات درستی را که منجر به استخراج اطلاعات مفید از شما شود نمیپرسند. اینجاست که شما باید جربزه و مسئولیتپذیری نشان دهید و کاری کنید تا اطلاعات بهدردبخور وارد پروفایلتان بشود. به این ترتیب، در حالی که سؤالات را طرف مقابل میپرسد، اما این شما هستید که افسار جلسه را در دست دارید و سمت و سو گرفتن آن را تعیین میکنید. راههای زیادی برای انجام این کار وجود دارد.
آمادهسازی درست و حسابی این است که از مطالبی که جنابعالی میخواهید در مصاحبه راجع به آنها صحبت کنید، لیستی تهیه کنید که این لیست شامل تمام آیتمهای لازم برای قانع کردن مصاحبهکننده جهت انتخاب شما به عنوان گزینهی نهایی باشد. این لیست اصلا چیز پیچیدهای نیست و صرفا برای این است که چیزی را فراموش نکنیم.
در مصاحبهی شغلی، در اختیار داشتن این لیست به شما کمک میکند تا چیزهایی که لازم میدانید ذکر کنید. از این چیزها در مصاحبههای شغلی زیاد اتفاق میافتد که به خاطر اضطراب اولین چیزی که به ذهنتان میرسد را بگویید. این لیست، همان گارد ریل کنار جاده است که شما را از افتادن در هچل نجات میدهد. هر موقع که به خاکی زدید میتوانید از روی لیستتان تقلب کنید و دوباره به جادهی اصلی برگردید. اصلا میتوانید کاغذ مورد نظر را حین مصاحبه بگذارید جلوی دستتان روی میز و هر جایش را که عنوان کردید خط بزنید، خیلی راحت!
اگر مصاحبهکننده لیست شما را ببیند هم ایرادی ندارد، چه بسا که از جدیت شما آگاهتر هم میشود. در واقع کار آنها را هم آسانتر کردهاید. فقط اطمینان حاصل کنید که آیتمهای داخل لیست به ترتیب اولویت نوشته شده باشند تا به همان ترتیب بخوانید و بیایید پایین. در مورد آمادهسازی فقط این نکته باقی میماند که به دیدن وبسایت شرکت اکتفا نکنید و از هر منبع دیگری که میتوانید (حتی آرشیو اخبار) چیزهایی راجع به تاریخچه، فرهنگ حاکم و یا وضعیت کنونی آن را مطالعه کنید.
گفتیم که باید دست تان را از جیبتان در بیاورید و خودتان هم برای انتقال بهترین اطلاعات مایه بگذارید، هر چند که فقط جواب سؤالات را میدهید. اما همین نحوهی جواب دادن شماست که تعیین میکند چقدر «مالکیت» دارید. هدفتان این است که هر چقدر از آیتمهای لیستتان را که میتوانید به گوش مصاحبهکننده برسانید. اینجاست که مغزتان باید سریع پردازش کند. سوالات متفاوتی که از شما پرسیده میشود، این اختیار را به شما میدهد تا به صحبتهای خود جهت بدهید.
سوال مستقیم که تکلیفش مشخص است. یک سوال مشخص از شما میپرسند و شما هم باید جواب مشخصی به آن بدهید. مثلا طرف میپرسد: «چقدر در زمینهی فروش تجربه دارید؟» خیلی راحت از روی لیستتان پاسخ طرف را بدهید. یادتان باشد علاوه بر تجربیات، چند تا از لحظات موفقیتآمیزتان را هم ذکر کنید.
بعضی از مصاحبهکنندهها میپرسند «راجع به خودت و تجربیاتت بگو». مطمئنا قصدشان این نیست که خاطرات دوران دبیرستانتان را برایشان تعریف کنید؛ آنها میخواهند بیشتر با مهارتهای کاری شما آشنا شوند. باز هم از لیست استفاده کنید. اگر مصاحبهکننده بخواهد اطلاعات بیشتری راجع به پیشزمینهی شخصی شما بداند خودش مستقیما سوال خواهد کرد. سوال کلی دیگر رایج این است که «کدامیک از تجربههای کاری قبلیات را بیشتر دوست داشتی؟» سریع به لیست رجوع کنید (لیستی که به صورت اولویتبندی شده ردیف شده است). کلید پاسخگویی به این جور سوالها این است که راجع به آن دسته از تجربیات و مهارتهایتان صحبت کنید که مرتبط به شغل مورد مصاحبه باشد.
اینها همان سوالهایی هستند که بارها و بارها در مصاحبههای قبلی شنیدهاید و میدانید که این دفعه هم پرسیده میشوند. مثالش شبیه این است: «در ۵ سال آینده خودت را در کجا میبینی؟». حتی این جور سؤالات را هم به کمک لیست میتوانید جواب دهید. برای سوالات کلاسیک یا کلیشهای یا هر چیز دیگری که اسمش را میگذارید، باید خجالت را کنار گذاشته و قبلش بروید با یکی از دوستانتان، نحوهی پاسخ دادن را تمرین کنید. دلیل این تمرین آن است که بفهمید چقدر از آن چیزی که میخواهید منتقل کنید را دوستتان دریافت میکند. بعضی وقتها جوابها آنقدر الکی طولانی و چندوجهی و گنگ هستند که حرف اصلیتان در لابهلای کلمات گم و گور خواهد شد.
یکی از محبوبترین سوالات کلاسیک برای من این است: «چرا باید شما را استخدام کنیم؟» به جای اینکه به مصاحبهکننده بگویید چرا این شغل را میخواهید (که قسمت کمی از علت استخدام شما را به ایشان توضیح میدهد)، چیزهای بیشتری را از روی لیستتان بخوانید، مثلا برای این سوال:
این یکی از چیزهایی است که اغلب متقاضیان شغلی یادشان میرود در طی مصاحبه انجامش بدهند: مطمئن شوید همانقدر که آنها قرار است از شما خوششان بیاید، شما هم قرار است از آنها خوشتان بیاید. این یعنی چه؟ یعنی در حین پروسهی کاریابی این را به خاطر داشته باشید که باید شما هم سوالات خوبی بپرسید، گوشها و چشمهایتان را خوب باز کنید، قبلش راجع به شرکت تحقیق کنید (از کارمندان خود آن شرکت سوال کنید، مقالات اینترنتی را بخوانید و غیره).
فقط باید اشتیاق خود را در حین جمع کردن این اطلاعات حفظ کنید. چون بعضی مواقع در حین جمعآوری اطلاعات شاید به مطالبی دست پیدا کنید که در ذوقتان بخورد، اما اینجور جاها باید سبک سنگین کنید تا ببینید آیا این شرکت راست کار شما هست یا نه.
بسیاری از مدیران شرکتها برای نامههای تشکرِ متقاضیان، شوق دارند. با فرستادن این نامه در واقع دارید به آنها میگویید: «خیلی ممنون از وقتی که برای من اختصاص دادید و اینکه من خیلی به این شغل علاقه دارم.»
ایمیل زدن با مضمون تقدیر و تشکر و به منظور کسب اطلاعات از روند طی شدن کارها هیچ ضرری برایتان نخواهد داشت، اما اگر میخواهید سودی هم برایتان داشته باشد، شاید بهتر باشد چند حرکت خلاقانه را هم به آن اضافه کنید. مثلا یک مقالهی جالب برایش بفرستید؛ یعنی یک چیزی که سر صحبتش را در جلسهی مصاحبه باز کرده بودید و یا به موضوع فعالیت شرکت مربوط میشود. اصلا میتوانید یکی از نمونه کارهایتان را برایش بفرستید (مثلا فرستادن لینکی از وبسایت شخصیتان)
هدف از این کار این است که سِری بعد که به ملاقات مدیر آن شرکت میروید به جز جملهی «تصمیمتان چه شد؟» چیزهای دیگری هم برای گفتگو داشته باشید. البته اگر برای پیگیری بخواهید چند تا ایمیل بزنید، این کارتان جالب نیست مگر اینکه از لحاظ وقت حسابی در مضیقه باشید که خب آن هم ریسکی است.
امیدوارم که خواندن این مقاله باعث شود ایدههای خوب و مثبتی در ذهنتان شکل بگیرد و در مواجهه با مصاحبههای شغلیِ بعدیتان خیلی بهتر از قبل حرفهایتان را بزنید و بهترین پیشنهاد همکاری ممکن را بگیرید.