8 توصیه مهم برای نوشتن مقدمه مقاله

انتشار 18 آذر 1395
مطالعه 5 دقیقه

پژوهش برتر: مقدمه‌ يكي از بخشهاي يك مقاله علمي است كه همچون دريچه‌اي، خواننده را از دنياي بيرون به دنياي درون مقاله مي‌برد و در حكم نقشه راه براي خواند.

8 توصیه مهم برای نوشتن مقدمه مقاله

هدف اصلي از بيان مقدمه پاسخ به اين سوال است كه «چرا پژوهش انجام شده است». خيلي از اوقات مقدمه مقاله‌اي كه براي مجله فرستاده مي‌شود، تنها قسمتي است كه خوانده مي‌شود. براساس بررسي‌هاي صورت گرفته به عبارت ديگر اكثر داوران در مجلات علمي تصميم خود را پيرامون  قبول يا رد مقاله در 15 دقيقه اول خواندن آن كه عمدتاً منطبق با مقدمه است مي‌گيرند. لذا صاحبنظران مقاله‌نويسي پيشنهاد مي‌كنند كه حداقل نيمي از زمان نوشتن مقاله، به نگارش مقدمه و نتيجه‌گيري اختصاص يابد.
بنابراین دانستن نکاتی که در نوشتن یک مقدمه خوب به شما کمک میکند، ضروریست.

توصیه اول: جذابیت مقدمه

مقدمه مهم ترین بخش مقاله می باشد چون از این قسمت هست که خواننده تصمیم میگیرد خواندن مقاله رو ادامه بدهد یا همان جا متوقف کند! هرچقدر مقدمه اشتیاق و انتظار خواننده رو بالاتر ببرد، تاثیر بهتری خواهد داشت.

مثال زیر را در نظر بگیرید:
با توجه به محبوبیت بسیار زیاد فیسبوک، قبل از عرضه‌ی مستقیم سهام آن، فکر می‌کنم کسی که می‌گفت: «به جای رسانه‌های اجتماعی باید روی چیپس و پنیر سرمایه‌گذاری کنید» اشتباه می‌کرده. اینطور که به نظر می‌رسد، از اول هم باید روی شبکه‌های اجتماعی سرمایه گذاری می‌کردید.»
در این مثال هیچ تلاشی برای جذب خواننده و تشویق او به خواندن ادامه مطلب صورت نگرفته است. حالا با این متن مقایسه کنید:
نسل دایناسورهایی که ما در دوران کودکی می‌شناختیم منقرض شده است. موجودات تنبل و مغز فندقی که در مرداب‌ها زندگی می‌کردند و در موزه‌ها رعب و وحشت ایجاد می‌کنند و همه جا در کتاب‌های قصه سر و کله‌شان پیدا می‌شد، این روزها جای خود را به موجودات سریع و وحشی داده‌اند که شباهت خیلی بیشتری به تیرانوسورهای واقعی دارند.
در این مثال، نویسنده با ایجاد حسی نوستالژیک در شما، کاری می‌کند که دلتان بخواهد بدانید موضوع دایناسورهای دوره‌ی کودکی شما به کجا ختم می‌شود و این روزها چه اتفاقی برای آنها افتاده است.

توصیه دوم: درگیر کردن ذهن خواننده

سعی کنید ذهن خواننده را با موضوعی که درموردش صحبت می کنید درگیر کنید، این یک راه هوشمندانه ای هست تا ذهن خواننده مشغول شود و به نوعی جذب بحث شود.
مثال: فرض کنید که موضوع تحقیق شما در رابطه با مشکل کم آبی ایران است. می توانید در بین حرف ها سوالی مانند " آیا فکر نمیکنید که رفتار امروزه بشر خودخواهانه هست و با مصرف بی رویه آب که بزرگترین سرمایه است، زندگی فرزندان و نسل آینده را به خطر می اندازد؟ نظر شما چیست؟" را مطرح کرد.

توصیه سوم:تحریک حس کنجکاوی خواننده

سعی کنید به روش هایی حس کنجکاوی مخاطب را تحریک کنید تا به خواندن ادامه دهد. ایجاد حس کنجکاوی یکی از سلاح‌های قدرتمند مقاله نویسی است که استفاده از آن در تیتر و میان‌تیترهای مقاله می‌تواند تأثیر بسیاری عالی‌ای بر مقاله‌ي شما داشته باشد.
هرچقدر در این راه بتوانید موفق باشید مخاطب بیشتر کنجکاو می شود تا متن را تا آخر بخواند. یا ممکن است در جایی که متن برایش سوالی پیش بیاید که تنها با خواندن کل متن قادر به پاسخ سوال هایش خواهد بود.
به چند مثال در این باره توجه کنید:
مثال 1: خبرهایی خوب در مورد جلوگیری از خشک شدن دریاچه ارومیه داریم که در این مقاله میخواهیم درمورد آن ها صحبت کنیم.
این متن خواننده را کنجکاو میکند تا متن را با اشتیاق بیشتری بخواند تا بداند بلاخره از چه طریقی توانستند جلوی خشک شدن دریاچه را بگیرند.

مثال2: من در این مقاله در مورد تاثیر دنیای مجازی بر دنیای واقعی و بالعکس تحقیقاتی انجام داده ام و به نتایج جالبی هم غیر از چیزی که عوام مردم می گویند دست یافته ام.
این متن هم تاثیر زیادی روی خواننده خواهد گذاشت چون غیر از چیزهایی که خودشان درمورد تاثیر دنیای مجازی بر دنیای واقعی میدانند، دانسته های جدیدی کسب می کنند هم اینکه با موضوعی مواجه شدند که قبلا مطرح نشده بود: تاثیر دنیای واقعی بر روی دنیای مجازی! برعکس چیزی که قبلا به وفور شنیده و خوانده بودند.

توصیه چهارم:طرح سوال در متن

وقتی که در توصیه چهارم گفته شد سوالی مطرح کنید جهت درگیر کردن ذهن مخاطب، زیاد منتظر گذاشتن هم درست نیست. در خط دو یا سه باید به این سوالات پاسخ دهید. البته بهتر است کمی خودتان رو ناراحت از به وجود آمدن مشکل و دغدغه موجود، نشان دهید.

توصیه پنجم: غافلگیری خواننده

یک راه مؤثر برای جلب کردن توجه مخاطب این است که چیزی خلاف انتظار آنها بگویید، غافلگیرشان کنید یا چیزی بگویید که با آنچه فکر می‌کنند «طبیعی» است، متفاوت باشد.
مثال: پشت هر نقشه‌ی گوگل (Google Map) یک نقشه‌ی خیلی پیچیده‌تر وجود دارد که درخواست شما برای یافتن آدرس مورد نظر را اجرا می‌کند و شما آن را نمی‌بینید.

توصیه ششم: استفاده از نقل قول

اگر برای نوشتن مقدمه چیزی به ذهنتان نمی‌رسد یا نمی‌دانید مقاله‌تان را چطور شروع کنید، سعی کنید از یک نقل قول یا یک آمار جالب استفاده کنید. استفاده از اطلاعاتی که از یک منبع معتبر آمده است به شما کمک می‌کند نظر مخاطب را جلب و او را با خود همراه کنید.

مثال خوب: ۸,۰۰۰,۰۰۰ نفر در سال، خیلی دیر متوجه ابتلا به سرطان می‌شوند!

توصیه هفتم: شروع کردن بدون تاخیر

آخرین استراتژی که ساده‌ ترین استراتژی هم هست، فقط به کمی فکر کردن و شجاعت نیاز دارد. با وجود این، می‌تواند به طرز غافلگیر کننده‌ای مؤثر واقع شود. راه حل ساده‌ی ما این است: سعی کنید پاراگراف اول را حذف کنید.
اگر نتوانستید پاراگراف اول متن را به اندازه کافی جذاب بنویسید، به احتمال زیاد حذف کردن آن، مقاله‌ی شما را به مقاله بهتری تبدیل می‌کند. اما چرا؟‌ به خاطر اینکه پاراگراف اول معمولا پراکنده گویی می‌کند و مستقیم سر اصل مطلب نمی‌رود. در بعضی از موارد، این کار کاملا عمدی است. تکنیک «شروع کردن با تأخیر»، تکنیکی است که معمولا در مجله‌ها یا روزنامه‌ها می‌بینید. نویسنده، قبل از اینکه سراغ موضوع اصلی برود، اول از یک موضوع نه چندان مرتبط استفاده می‌کند و بعد به موضوع اصلی برمی‌گردد یا اینکه از پاراگراف اول برای مقدمه چینی استفاده می‌کند.
این تکنیک بیشتر در روزنامه‌ها و مجلات جواب می‌دهد، چرا که در روزنامه‌ها و مجلات شکل بلندتری از نوشتار به صوری خطی مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما در مطالبی که قرار است در وب منتشر شود، مخاطب فقط می‌خواهد نگاهی گذری به مطلب بیندازد و از آن رد شود. پس اگر با موضوعی که در پاراگراف اول مطرح می‌کنید به دام نیفتد، به احتمال زیاد قبل از اینکه به پاراگراف دوم برسد، صفحه را می‌بندد. پس اگر قصدتان تولید محتواست، یادتان باشد که نمی‌توانید مخاطب‌تان را خیلی منتظر بگذارید، چون خیلی زود حوصله‌اش سر می‌رود. پس اگر نمی‌توانید مخاطب‌تان را جذب کنید، مستقیم بروید سر اصل مطلب.
ممکن است حذف کردن پاراگراف اول کمی ناراحت‌کننده باشد. اما گاهی اوقات بهترین کار این است که هرگونه توضیح اضافی و تأخیر حذف شود. امتحانش ضرری ندارد. این استراتژی برای همه‌ی مقالات یا پست‌های وبلاگی جواب نمی‌دهد، اما می‌تواند به محتوای شما کمی نیرو محرکه بدهد که مخاطب را تا انتهای مطلب با شما نگه دارد.

و اما توصیه آخر:

توصیه های بالا را برای شروع مقاله با یک مقدمه‌ی هیجان‌انگیز را با هم مرور کردیم. اما به عنوان یک قانون کلی، یادتان باشد که خط اول مقاله‌ی شما بعد از «عنوان مقاله» بیشترین اهیمت را دارد. خط دوم مقاله بعد از اولین خط، بیشترین اهمیت را دارد و به همین ترتیب تا آخرین خط مقاله.
هر جایی که در مقاله‌ای به خطوطی برمی‌خورید که به نظرتان جالب هستند، آنها را به صورت جداگانه در فایلی نگه دارید، تا اگر روزی در مقاله‌ی دیگری به بن‌بست خوردید و هیچ ایده‌ای به ذهنتان نرسید، بتوانید از آنها الهام بگیرید.
البته، به احتمال زیادی روزی فرا خواهد رسید که شما به هیچ‌کدام از این استراتژی‌ها نیازی ندارید، چون مخاطبان وفاداری دارید که قلم شما را دوست دارند و می‌خواهند هر چه شما می‌نویسید،‌ بخوانند. در واقع بیشتر مشتاق هستند بدانند که چه حرف جدیدی برای گفتن دارید، نه اینکه آن را چطور بیان می‌کنید.
تا وقتی که به آن نقطه می‌رسید، که امیدوارم خیلی زود فرا برسد، سعی کنید از این استراتژی‌ها استفاده کنید تا در همان خط‌های اول مقاله‌تان مخاطب را طوری به دام بیندازید که تا آخرین خط با شما همراه باشد و در نهایت به مخاطب وفادار شما تبدیل شود!‌

لطفا امتیاز خود را ثبت کنید
1 5
(امتیاز 0 توسط 0 نفر)
  ارسال به دوستان:

پرسش و دیدگاه شما
پرسش و دیدگاه شما
اختیاری
اختیاری (نمایش داده نخواهد شد)
ضروری

خدمات موسسه پژوهش برتر