پژوهش برتر: با وجود بهرهگیری از انواع نرمافزارهای تشخیص سرقت علمی باز هم ممکن است اثری که دارای نوعی از سوء رفتار پژوهشی است، منتشر شود و در دسترس دیگران قرار بگیرد. سوء رفتار یا اشتباه در یک اثر پس از انتشار آن را استرداد یا سلب اعتبار می گویند.
ارسال استرداد یک مقاله توسط یک مجلۀ علمی نشان از این است که اعتبار مقاله زیر سوال رفته است. در نتیجه مقالۀ سلب اعتبار شده از مجلۀ چاپی و آنلاین و هرگونه پایگاه مربوطه حذف میشود. اما اینکه تصور کنیم همیشه سردبیر یا هیئت تحریریۀ مجله در این زمینه تصمیم گیرنده هستند، درست نیست. در استرداد یک مقاله، ممکن است افراد متفاوتی که در نشریه کار میکنند، از ویراستار گرفته تا سردبیر دخیل باشند. مثلا ویراستاران و یا دستیاران ویراستار میتوانند با توجه به شکایتهای خوانندگانی که مقاله را خواندهاند اقدام به استرداد مقاله کنند. یا سردبیر در پیگیری موارد فراوانی که گزارش شده است، دست به این کار بزند. گاه نیز هیئت تحریریه برای جلوگیری از وارد شدن خدشه به اعتبار و شهرت مجله چنین کاری را انجام می دهند.
از آنجا که استرداد یک مقاله در پایگاه ثبت میشود، میتواند به اعتبار یک محقق و یا مجله در دراز مدت لطمه بزند. به همین سبب، دلایل استرداد باید بسیار شفاف و قابل اثبات باشند؛ همچنین باید بین خطای انسانی و تخلف علمی عمدی تفاوت قائل شد.
خطای انسانی: خطا در جمعآوری داده و یا دستهبندی آنها، تحلیل آماری نامطمئن، و اموری از این قبیل که در داوری مورد تردید نبوده است.
تخلف علمی عمدی: ارسال مقاله همزمان برای چندین مجله، مغایرت در اهداف، دادهسازی و یا دستکاری دادهها، عدم تطابق با قوانین تحقیق و تحریف دادهها که شامل دستکاری در تصاویر و سرقت علمی میشود، از این دست هستند.
وقتی امکان بازتولید نتایج وجود نداشته باشد، پاسخ سردبیر در ابتدا مشخص نیست. ممکن است خطای انسانی باشد که در آن صورت با تصحیح کار مشکل برطرف میشود. اما اگر تخلف عمدی بوده باشد، مقالۀ مذکور مسترد میگردد. از آنجا که هنوز مقالات چاپ شدۀ بسیاری وجود دارند، حتی پس از آنکه نگرانیهایی دربارۀ مطالعات تکراری شکست خورده مطرح شد، به نظر میرسد سردبیرها ترجیح میدهند که چنین مواردی را حمل بر خطای انسانی کنند (و از یک دعوای احتمالی حقوقی اجتناب کنند) تا اینکه مقالهای را مسترد کنند (و خطر یک نزاع حقوقی را در صورت اشتباه انسانی بودن به جان بخرند). متاسفانه درصد استرداد به دلیل تخلف علمی در حالیکه در اصل خطای انسانی بوده، در حال افزایش است.
مجلات به عنوان اولین اقدام به دنبال استرداد نیستند. زیرا این خود به همان میزان که برای نویسنده خجالتآور است، برای مجله نیز مایۀ شرمساری است. اولین گزینه ترجیحا اعمال یک سری اصلاحات است با یادداشتی که در پی آن دربارۀ اشتباهات آورده میشود. این در صورتیست که اشتباهات سادهای (مانند نامها، آدرسها، غلطهای چاپی جا مانده از بررسی ها، یا دادههای جامانده) در کار باشند. اما اگر هرگونه نشان از تخلف علمی جدی (مانند آنچه در بالا آمده است) یا عدم انطباق که به عمد اتفاق افتاده باشد، در مقاله به چشم بخورد و مجله از آن اطمینان یابد، بلافاصله به استرداد ختم میشود.
هرگاه از مقالهای سلب اعتبار میشود، افراد مختلفی با این قضیه درگیر هستند. از مجله و سردبیر آن گرفته تا نویسنده و موسسهای که او برای آن کار میکند تا نویسندگان و محققین دیگری که از آن مقاله استفاده میکنند. هر یک از این گروهها برخورد متفاوتی با این مساله دارند که در ادامه به بررسی هر کدام از انها می پردازیم.
لکۀ ننگی که سلب اعتبار از یک مقاله متوجه یک مجله میکند، موجب میشود که بسیاری از مجلات در این مورد تجدید نظر کنند. دانشگاهها و مجلات در انجام روند استرداد بسیار کند عمل میکنند، زیرا روند بررسی تخلف بسیار طولانی و وقتگیر است. گاهی مجلات پیش از پایان یافتن روند بررسی یادداشتی منتشر میکنند مبنی بر "ابراز نگرانی هیئت تحریریه". همین موضوع خود میتواند مشکلاتی به وجود آورد. اگر نتیجۀ روند بررسی نشان دهد که تخلفی صورت نگرفته است، این موضوع میتواند به اعتبار مجله خدشه وارد آورد. به همین دلیل مجلات اغلب تا نهایی شدن نتایج بررسی، دست به اقدامی نمیزنند.
مجلات مختلف جایگزینهایی برای استرداد یافتهاند. گاه با توجه به میزان تخلفی که صورت گرفته ترجیح میدهند تنها مجموعهای از اصلاحات را انجام دهند و از سلب اعتبار مقاله خودداری کنند. اما بسیاری از سردبیران و دانشمندان به این نکته نقد دارند. زیرا معتقد هستند که در صورت تخلف، فرد متخلف باید بهای کار خود را بپردازد و اگر چنین نشود، کارهایی از این دست ادامه مییابند. حال آنکه آنچه جامعۀ علمی به آن نیاز دارد، فضایی عاری از چنین مواردی است. از سویی برخی دیگر نیز بر این باروند مجازات افرادی که مرتکب چنین تخلفاتی میشوند، وظیفۀ مجلات نیست و باید چنین اقداماتی را به مراجع ذیصلاح سپرد.
مجله و سردبیر به محض برخورد با چنین مسالهای ابتدا تلاش میکنند از آن اطمینان یابند. هرگاه این امر برایشان مسجل گشت، از طریق مراجع قانونی اقدام کرده و شواهد و مدارک موجود را تحویل داده و درصورت صدور حکم دادگاه از مقاله سلب اعتبار میشود. این مطلب باید به اطلاع نویسنده و سایر محققین برسد. مجله پس از اینکه حکم دادگاه را گرفت، مقاله را از نسخۀ چاپی و پایگاه دادههای خود حذف میکند. در برخی از موارد هم دادگاه در پی شکایت مجله، نویسندۀ متخلف را وادار به پرداخت جریمه میکند. پس از انجام روند قانونی، مجله با چاپ غلطنامهای، به موارد تخلف اشاره میکند و تا حد ممکن در این رابطه به شفافسازی میپردازد. بهتر است که غلطنامه یا یادداشتی که در این رابطه به چاپ میرسد حاوی مطالب دقیق باشد. برخی بر این باورند که مناسبتر آن است که مجله اشاره کند که آیا تمام مطالب مقاله با مشکل روبروست و یا اینکه تنها بخشهایی از آن تخلف صورت گرفته است. این امر میتواند برای کسانی که پیشتر از آن مقاله استفاده کردهاند، حیاتی باشد. اما باید توجه داشت که بنا بر اطلاعیۀ COPE (کمیتۀ اخلاق در نشر) نمیتوان تنها بخشی از مقاله را مسترد داشت و باقی آن را معتبر دانست.
برخورد نویسندگان میتواند متفاوت باشد. نویسندگانی که سهوا مواردی خلاف واقعیت را در مقالۀ خود ذکر کرده باشند، تلاش خواهند کرد که در همان مراحل اولیه به دفاع از خود بپردازند و با اصلاح موارد موجود در مقاله از بروز مشکلات جلوگیری کنند.
گاه پیش میآید که مجلهای مقالهای را مسترد میدارد، حال آنکه نویسنده تنها در برخی از محاسبات و یا آزمایشهای خود اشتباه کرده است. در وهلۀ اول تصور خواهد شد که برای همیشه به شهرت آن فرد خدشه وارد شده است و آن شخص دیگر هرگز نخواهد توانست مطلبی را به چاپ برساند. اما میتواند چنین نباشد. گاه افراد میتوانند با کمی زحمت و چاپ جوابیه و مقالهای که ایراد موجود در مقالۀ مسترد شده را رفع نموده است، بازگشتی موفقیتآمیز داشته باشند.
هنگامی که مقاله و یا مقالات نویسندهای مسترد میشود، دانشگاه و یا موسسهای که آن فرد در آن مشغول به خدمت است هم تا حدودی مسئول شناخته میشود. در این گونه مواقع این موسسات در این خصوص تحقیق کرده و با توجه به نتایج تحقیقات خود راهکار مناسب را در پیش میگیرند.
اگر موسسۀ مذکور متقاعد شود که نکات مطرح شده تنها اشتباهاتی غیر عمدی بودهاند و آنچه در مقاله آمده ساختگی نیست، از کارمند خود حمایت میکنند و با دفاع از او در بازگرداندن اعتبارش به او یاری میرسانند. مواردی از این دست را میتوان در سایت www.retractionwatch.com که به گزارش استردادها میپردازد، یافت.
در مواردی که تخلفات فاحش و غیر قابل دفاع باشند، موسسه فرد را تا بررسی کامل، تعلیق میکند و در صورت اثبات اتهامات، او را برکنار کرده و اجازۀ تدریس و فعالیت علمی از فرد سلب میشود.
محققین برای تحقیق دربارۀ موضوع مورد نظر خود همواره به بررسی تحقیقات پیشین میپردازند، تا هم از نتیجۀ مطالعات همکاران خود آگاه شوند و هم محدودۀ کاری خود را مشخص نمایند. برای انجام این کار آنها از مقالات محققین دیگر استفاده میکنند و گاه در مقالۀ خود به مقالات پیشین استناد میکنند و یا حتی تحقیقات خود را بر آن پایه پیش میبرند. اگر یک و یا چندین مورد از آن مقالات که به عنوان منبع در مقالۀ این افراد آورده شدهاند، مسترد شده باشند، اعتبار مقالۀ مذکور نیز زیر سوال میرود. گاه حتی چنین مواردی میتواند به سلب اعتبار از آن مقاله منجر شود. در مواردی هم شخصی ممکن است به مطالب مقالهای استناد کند که از اطلاعات مقالهای مسترد شده استفاده کرده است. هرچند نگارندۀ این مطلب کسی را نیافت که در چنین موردی دچار مشکل شده باشد، اما امکان آن چندان هم دور از تصور نیست.
برای جلوگیری از چنین مواردی بهتر است که به هنگام انجام مطالعات خود از اعتبار مقالات اطمینان حاصل کنید. برای این کار میتوانید به وبلاگی که ایوان اورانسکی و آدام مارکوس (retraction watch) ساختهاند و در آن پیگیر مقالات مسترد شده هستند، مراجعه کنید و اطلاعات خود را در این رابطه به روز کنید.
امروزه مجلات مختلف در پی سیاستگذاریهایی هستند که بتوانند به خوبی مقالاتی از این دست را شناسایی و از آنها سلب اعتبار کنند. کارگروههای مختلف در اقصی نقاط جهان برگزار شده، تحقیقات انجام مییپذیرند و مقالاتی در اینباره نوشته میشوند. کارگاههای مختلف جنبههای متفاوت این پدیده را برای سردبیران برمیشمارند.
مجلات در پی این هستند که نام خود را تا حد ممکن از چنین مواردی دور نگاه دارند؛ بسیاری از مجلات معتبر ضوابط داوریهای خود را دشوارتر از پیش کردهاند؛ برای مسائل آنها نویسندگان را مجبور میکنند تا هنگام اقدام برلی پذیرش مقالهشان، از مراحل بیشتری عبور کنند تا امکان تقلب کاهش یابد و یا تلاش میکنند با به روز کردن مداوم ایمیلهای داوران از داوریهای ساختگی جلوگیری کنند. در برخی از مجلات نیز گروههایی تشکیل شدهاند که تنها بر روی بررسی اعتبار مقالات تمرکز میکنند. اما تلاش این سازمانها (هر چه و در هر سطح که باشد) تنها در راستای منافع خودشان است و کاری بنیادین صورت نمیدهند.
جلوگیری از استرداد مقالات به معنای متوقف کردن روند آن با داوری سختگیرانه و یا هوشیاری ویراستاران نیست. بلکه بهتر است با آموزش صحیح افراد در دورۀ تحصیل از بروز چنین مسائلی جلوگیری کرد تا افراد حتی به سراغ کارهایی از این قبیل نروند. در اصل باید گفت که پایهریزی اخلاق علمی باید از سنین کم و در سطوح پایینتر صورت گیرد. اگر چنین موارد از جوانی در افراد نهادینه شود، میتوانیم امیدوار باشیم که مورادی از این دست دیگر پیش نمیآیند.